شاید اولینباری که یوستین گردر (Jostein Gaarder)، این داستاننویس شناختهشدهی اهل نروژ، تصمیم گرفت خلاصهای از تاریخ فلسفه را در قالب اثری داستانی بنویسد، خیال میکرد تنها خوانندگان نوجوان از چنین ایدهای استقبال کنند. اما امروزه همهی مخاطبان بازار کتاب، از هر نقطهای از جهان و با هر سنوسالی، حداقل یک بار نام رمان فلسفی دنیای سوفی (Sophie's World) به گوششان خورده است. کتابی که بهراحتی در قفسهی هر کتابخانهای پیدا میشود، دهها ترجمهی مختلف دارد و حتی فیلم سینمایی اقتباسشده از آن نیز به اندازهی خود اثر، پرطرفدار است.
من کی هستم؟ چرا به این جهان پا گذاشتهام؟ آیا کسی در حال نظارت بر دنیای ماست؟ حقایقی مثل زیبایی، عدالت و زمان از کجا سر در آوردهاند؟ اینها تنها گوشهای از دهها سؤال چالشبرانگیزیست که معلمان فلسفه، هرروزه از زبان شاگردان خود میشنوند؛ پرسشهایی که یافتن پاسخ آنها کار راحتی نخواهد بود، خصوصاً وقتی که پرسشگر آن یک نوجوان کنجکاو و نکتهبین باشد. ایدهی کتاب دنیای سوفی نیز درست در همین نقطه جرقه میخورد.
خالق رمان دنیای سوفی، یوستین گردر، که سالهای بسیاری از زندگی خود را بهعنوان معلم فلسفه در دبیرستان گذارنده بود، بهتر از هر کسی با این دست دغدغههای ذهنی و فلسفی آشنایی داشت. البته که پرسشهای فلسفی، مخصوص و محدود به دوران نوجوانی نیستند، اما معمولاً در سالهای آغازین زندگی، و همزمان با درک ابعاد مختلف و جدیدی از جهان ناشناخته و بیکران، لشگر پرسشهای فلسفی نیز به یکباره از راه میرسند.